در دست نوشته ای مربوط به سال 1393 لعیا چنین مینویسد: “تقدیر برای من جنگآوری خواسته”. و چنین نیز بود. در همان سال، لعیا و ماکس از یکدیگر جدا شدند. با توجه به ثبت و مالکیت بوله توسط ماکس هیچ سهمی از شرکت بوله به دکتر معرف تعلق نگرفت. سپتامبر همان سال لعیا معرف راهی ایران شد. در همین سال در نامه ای به کارل لاگرفلد چنین نوشته است: ” اکنون قریب به 22 سال است که از کشورم دور بوده ام. کارل عزیز تو خوب میدانی که در این مدت هم در ریاضیات و هم در هنر به جاهایی رسیدم که شاید تعداد زنان کمی در دنیا چنین بوده باشند. به ایران بازمیگردم. با همه نکبت و درگیریهایش. چه میشود کرد؟! برای من که مادر ندارم، البته وطن جایگزین خوبیست.”
این عزیمت کوچکترین تاثیری در میزان تلاش و عشق و عطش خانم معرف به زندگی و کار نداشت. از همان ابتدا فعالیت های مربوط به ساخت و تاسیس برندی ایرانی ولی کاملا لوکس برای ایده قدیمی خود را آغاز کرد. البته این بار در کنار ریاضیات و هنر، کوله باری از تجربه در صنایع چوب نیز اضافه شده بود. در 1397 معرف، برند و کارخانه پارکت با بروزترین ماشین آلات را ثبت و تاسیس کرد. پارکت مورفلور.
در دی ماه 1399 مجموعه مورفلور، داغدار این نابغه ایرانی شد. خانم دکتر معرف پس از درگیری یک ماهه با بیماری کوید، در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران جان باخت.
والباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا